ارشان نازی تو روروک
ارشان- تبريز- خيابان 17 شهريور
از وقتی اسباب کشی کرديم تبريز، بابام کمی مريضه. آخه بيماری آقاجونم و مادربزرگم، يک سال پر استرس برای قبولیش واسه دکترا، بيماری من پس از تولدم و عملم و... باعث شده که کمی گردن دردهای عصبی بگيره. اما نگران نباشید ميبينيد که من آوردمش دکتر که زود خوب شه. ...
ارشان- تبریز
بوشهر خونه بابابزرگ
خونه بابا بزرگ نوروز 1391
مامان و بابا هر سال عيد می رند بوشهر پیش خانواده پدريم. آخه تعطيلات عيد بهترين فرصت برای اينه که همه دور هم جمع بشن. عمو رسول و خانواده و عمه ها همه هستند. خیلی خوش می گذره. البته ارشان خان جان تازگی ها کمی غريبی می کنه و بغل هر کسی نمی ره. ...
غروب زیبای خورشید خلیج فارس نوروز 1391
عکس ساحل زيبای گلستان ...
بدون عنوان
اتاق خاله سحر
خاله جون دوست داره همش لباسهای مختلف تنم کنه و از من عکس بگيره تا به همکار و دوستش خاله سارا و امين نشون بده. منم گاهی وقتا کلافه می شم و گريه می کنم. ببينيد تو يکساعت چند تا عکس از من انداخته آخه؟! ...